چگونه احساسات خود را با کلمات بیان کنیم
به گزارش کی آنلاین، آیا تا به حال شده که نتوانید کلماتی را برای بیان احساس واقعی خود پیدا کنید؟ آیا تا به حال مطمئن نبوده اید که دقیقاً چه احساسی دارید؟ بله، نیاز به ابراز وجود ذاتی بخشی از انسانیت است. ییان احساسات نیاز به کلماتی قوی دارد.
زندگی پیچیده است و تجربیات زیبا و وحشتناکی را به همراه دارد. تجربیاتی که ما داریم جهانی ما، شخصیت ما، نحوه درک ما از چیزها، نحوه تعامل ما با مردم، نحوه اعتماد ما و نحوه عمل ما را شکل می دهد.
توانایی بیان احساسات و عواطف خود با کلمات برای درک احساس ما از طریق دیگران بسیار مهم است.
به هر حال، بیش از هفت میلیارد نفر روی این سیاره زندگی می کنند. این هفت میلیارد برداشت مختلف است که از طریق تجربیات و تعاملات آن افراد جعل شده است.
بیان احساسات خود از طریق کلمات برای ایجاد پل هایی با افراد دیگر لازم است، خواه آنها غریبه باشند و به دوستانی نو تبدیل شوند، پیوندهای عشق را تقویت کنند، یا از خانواده، دوستان یا سایر عزیزان باشند.
توانایی بیان احساسات خود نیز برای درک خود و نحوه تعامل با جهان مهم است. تشخیص نقاط قوت، ضعف یا مسائل بالقوه بسیار آسان تر است اگر بتوانید کلماتی را که در احساسات خود بیان می کنید.
چگونه این کار را انجام دهیم؟
1. محیطی ایجاد کنید که بتوانید به صورت انتقادی فکر کنید و اطلاعات را پردازش کنید
محیط های خاصی وجود دارد که در آن ها برای انجام هر گونه تفکر با کیفیت مشکل خواهید داشت.
بنابراین، ابتدا فضایی را برای خود پیدا کنید یا ایجاد کنید که بتوانید با افکار خود تنها بنشینید و هر کاری را که می خواهید انجام دهید پردازش کنید.
یک محیط خوب که برای فکر کردن مناسب است می تواند برای افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد. برخی از مردم آرامش و سکوت را ترجیح می دهند، برخی دیگر نوعی نویز سفید یا حتی موسیقی را ترجیح می دهند.
همچنین محیط شما شاید بتواند شما را در فضای فکری مناسب برای درک احساساتی که می خواهید بیان کنید، قرار دهد و به شما کمک کند.
یک ترفند نوشتن که ممکن است به شما کمک کند وارد فضای فکری مناسب شوید، گذاشتن هدفون و گوش دادن به موسیقی است که نشان دهنده نوع احساساتی است که می خواهید درباره آن بنویسید.
اگر چیزی غم انگیز است، به موسیقی غمگین گوش دهید. اگر چیزی عصبانی تان کرده است، به موسیقی خشن تر گوش دهید. هدفون ها بهینه هستند زیرا سایر عوامل حواس پرتی را که ممکن است در اطراف شما وجود داشته باشد از بین می برد و رشته افکار شما را مختل نمی کند.
گوش دادن به آهنگ خاصی که به خوبی می شناسید نیز می تواند کمک کننده باشد. از آنجایی که از قبل کلمات آهنگ را می دانید، می توانید به موسیقی نزدیک شوید و فکر خود را از فکر کردن به چیزی که می شنوید رها کنید. این به فکر خلاق شما فضای بیشتری برای عملکرد و جریان می دهد.
2. با قلم و دفترچه یادداشت به نوشتن آزاد بپردازید
نوشتن آزاد تمرینی است که نویسندگان برای کمک به غلبه بر شک و تردید نسبت به خود، بی علاقگی و موانع نویسنده از آن استفاده می کنند.
اساساً، نویسنده فقط می نشیند و آغاز به نوشتن هر چیزی که به فکرش می رسد، می کند به جای اینکه سعی کند آن را در راهی خاص به مقصدی معین ببرد، به فکرش اجازه می دهد به هر کجا که می خواهد برود.
این به نویسنده این فرصت را می دهد که تار عنکبوت ها را از بین ببرد و بدون نگرانی در مورد کمال فنی، نوشته های خلاقانه را جاری کند.
هنگام نوشتن آزاد نگران گرامر، ساختار یا حتی نوشتن جملات یا افکار کامل نیستید.
ما قصد داریم این رویکرد را برای بیان احساسات خود کمی تغییر دهیم.
به جای اینکه اجازه دهید فکرتان به هر کجا که می خواهد برود، سعی کنید آن را در جهت کلی هر احساسی که دارید هدایت کنید و هر چیزی را که به سراغتان می آید را یادداشت کنید.
به این ترتیب امیدواریم یک یا دو صفحه از اطلاعات مرتبط را در اختیار داشته باشید که بتوانید آنها را مرتب کنید تا آنچه را که می خواهید بیان کنید و سپس اصلاح کنید.
مواقعی وجود دارد که پیدا کردن کلمات سخت تر از همیشه است. حتماً حداقل یک ساعت به خود فرصت دهید تا بنشینید، فکر خود را پاک کنید و کار کنید.
برای این تمرین باید از قلم و کاغذ استفاده کنید. عمل نوشتن فیزیکی بسیار کندتر و آگاهانه تر از تایپ کردن است. این شما را مجبور می کند که در حین نوشتن کلمات خود به شیوه ای متفاوت با تایپ کردن، به نحوه بیان آنها فکر کنید.
روزانه نگاری نیز به همین دلایل باید با قلم و کاغذ انجام شود.
3. از آنچه نوشتید استفاده کنید تا آنچه را که لازم است در یک جمله بیان کنید
کار برای بیان احساسات شما با شناسایی منبع واقعی آن احساسات آغاز می شود.
شما باید تا جایی که ممکن است به ریشه موضوع نزدیک شوید و بتوانید آن را در قالب یک جمله بیان کنید.
چرا یک جمله؟
هدف این است که معین شود واقعاً مشکل چیست تا بتوان آن را به راحتی با هر کسی که مخاطب هدف است در میان گذاشت یا حتی اگر چنین قصدی ندارید با صدای بلند در مورد آن صحبت کنید.
شما باید اطلاعات کافی در مورد احساساتی که می خواهید بیان کنید داشته باشید. به آنچه آزادانه نوشتید نگاه کنید و سعی کنید ریشه احساسات را شناسایی کنید.
به عنوان مثال، اگر به دلیل مسائل رابطه ای در حال مشاوره هستید، صرفاً بیان اینکه مسئله ای در رابطه دارید چندان واضح نیست. این نیاز بهئکنکاش بیشتری دارد که در واقع به ریشه مشکل برسیم تا بتوان به آن پرداخت.
از سوی دیگر، اگر بتوانید به این نکته برسید که احساس نمی کنم بتوانم به شریک فعلی ام اعتماد کنم، نقطه مختصری برای آغاز به جستجوی دلیل و راه حل برای آن موضوع دارید.
در ارتباط دادن آن جمله به هر کس که مخاطب هدف باشد، ممکن است متوجه شوید که آنها درک متفاوتی از رویدادها یا احساسات در مورد هر اتفاقی دارند. این به شما این امکان را می دهد که زمینه های مشترک را پیدا کنید و آغاز به کار بر روی هر مسئله ای کنید.
4. شرایط کلی را تجزیه و تحلیل کنید و معین کنید که آیا آنچه می خواهید بگویید باید گفته شود یا خیر
افراد زیادی وجود دارند که بر سر شما فریاد می زنند که حقیقت خود را بگویید، درنگ نکنید و مطمئن شوید که صدای شما شنیده می شود.
به طور کلی، این توصیه وحشتناکی نیست. با این حال، هشدارهایی وجود دارد.
برای مثال، بیایید مثالی بزنیم، امی از خانواده ای ناکارآمد است. مادر و پدرش آدم های خوبی نیستند، خواهر و برادر هم سمی هستند.
امی متوجه می شود که چیزی در خانواده اش بسیار اشتباه است و متوجه می شود که مسمومیت و اختلال عملکرد آنها احتمالاً دلیل اضطراب و افسردگی او است.
او ممکن است تصمیم بگیرد که برای حل این مشکل به سراغ درمان برود، آن را به عنوان یک مشکل تشخیص دهد و ممکن است تصمیم بگیرد که با این مشکل مقابله کند.
اما آیا بیان این افشاگری ها به او کمک می کند یا آسیب می رساند؟ او از این کار چه چیزی به دست می آورد؟
حتی بدتر از آن، اگر او اعضای خانواده کنترل کننده ای داشته باشد، ممکن است از احساساتش به عنوان سلاحی علیه او استفاده کنند.
او ممکن است در نهایت تصمیم بگیرد که از خود دفاع کند، و والدین سلطه گر می توانند آن را تغییر دهند و او را به عنوان ناسپاس برای فداکاری های ما معرفی کنند و از آن به عنوان اهرمی برای تأثیرگذاری بر ادراک سایر اعضای خانواده یا دوستان استفاده کنند.
یافتن راهی برای بیان خود و گفتن آنچه باید بگویید خوب و سالم است، اما گاهی اوقات این دانش بهتر است در فکر شما یا در دفتر مشاور سلامت روان تایید شده شما باقی بماند، جایی که از آن به عنوان سلاحی علیه شما استفاده نمی شود.
واقعاً برای تجزیه و تحلیل آنچه که می خواهید با آشکار کردن احساسات خود به دست آورید، وقت بگذارید زیرا افراد زیادی در جهان وجود دارند که آن را تنها به عنوان یک ضعف برای سرمایه گذاری و بهره برداری از آن می بینند.
گاهی اوقات بهتر است سکوت کنید تا افراد سمی نتوانند از نقاط ضعف و آسیب پذیری شما علیه شما استفاده کنند.
ما هم دوست داریم فکر کنیم که امی در موقعیتی قرار می گیرد که اطرافیانش به آنها اهمیت می دهند و می خواهند در جهت حل این احساسات تلاش کنند، اما همیشه اینطور نیست.
برخی افراد بداخلاق و گستاخ هستند و اهمیتی نمی دهند که اعمالشان بر دیگران تأثیر بگذارد و دلیلی برای تغییر رویکرد یا دیدگاه خود نمی بینند.
به طور خلاصه، از تمرینات این مقاله استفاده کنید تا به شما کمک کند تا احساسات خود را در قالب کلمات بیان کنید. این به شما بستگی دارد که آیا این موضوع را با دیگران به اشتراک می گذارید یا نه و اگر انجامش می دهید، آن را با چه کسی به اشتراک می گذارید.
توانایی درک و بیان احساسات خود ابزار ارزشمندی برای شناسایی راه های مقابله با آنها است (با فرض اینکه آنها به نوعی شما را آزار می دهند).
بنابراین محیط مناسبی را برای بررسی احساسات خود ایجاد کنید و از موسیقی و نوشتن استفاده کنید تا عناصر دقیقی را که می خواهید در فکر خود روشن کنید، تقویت کنید. سپس تصمیم بگیرید که آیا می خواهید یافته های خود را با جهان به اشتراک بگذارید یا نه و چگونه در مورد آن اقدام می کنید.
منبع:
aconsciousrethink
منبع: هفت گنج